شعر در مورد اذان

شعر در مورد اذان ،شعر در مورد اذان صبح،شعر در مورد اذان و نماز،شعر در مورد اذان بلال،شعر در مورد اذان و اقامه،شعری در مورد اذان،شعر درباره اذان،شعر کوتاه در مورد اذان،شعر کودکانه در مورد اذان،یک شعر در مورد اذان،شعری درباره اذان،شعری زیبا در مورد اذان،شعری کوتاه در مورد اذان،شعر زیبا در مورد اذان،شعر درباره وقت اذان،شعری کوتاه درباره اذان،یک بیت شعر درباره اذان،شعرى درباره اذان،شعر کوتاه در باره اذان،شعر کودکانه درباره اذان،یک شعر در باره اذان،یک بیت شعر در مورد اذان،،شعر اذان،شعر اذان بلال،شعر اذان صبح،شعر اذان الفجر،شعر درباره اذان،شعر آمد اذان،شعر برای اذان،شعر کوتاه اذان،شعر راجب اذان،شعر در مورد اذان بلال،متن شعر اذان بلال،شعر در مورد اذان صبح،شعر اذان مغرب،شعر صلاه الفجر،شعر عن اذان الفجر،شعری درباره اذان،شعر در مورد اذان،شعری در مورد اذان،شعر درباره وقت اذان،شعری کوتاه درباره اذان،یک بیت شعر درباره اذان،شعرى درباره اذان،دانلود شعر آمد اذان،شعر کودکانه آمد اذان،شعر امد اذان شبکه پویا،متن شعر امد اذان،متن کامل شعر آمد اذان،دانلود متن شعر آمد اذان،شعر اذان برای کودکان،شعر اذان برای پیش دبستانی،شعری برای اذان،شعر زیبا برای اذان،شعر برای وقت اذان،شعر کوتاه درباره اذان،شعر کوتاه برای اذان،شعر کوتاه درمورد اذان،شعری کوتاه درمورد اذان،شعر کوتاهی درمورد اذان،شعر کوتاه درباره ی اذان،شعر در مورد اذان و نماز،شعری راجب اذان،شعر در مورد اذان و اقامه

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اذان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

در اذان صبح
 درود ستاره را با سحر حس می کنم
 و سلام سحر را همچون گوشواری بر گوش خورشید می بینم

شعر در مورد اذان

مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکی‌ست
قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی‌ست

ما را به گرد کعبه طوافی‌ست مشترک
یعنی قرار و مقصد این کاروان یکی‌ست

فرموده است: «واعتصموا…، لا تفرّقوا»
راه نجات خواهی اگر ریسمان یکی‌ست

توحید حرف اول دین محمد است
اسلام ناب در همه جای جهان یکی است

مکر یهود عامل جنگ و جدایی است
پس دشمن مقابلمان بی‌گمان یکی است

سنی و شیعه فرق ندارد برایشان
وقت بریدن سرمان تیغشان یکی است

سادات، پیش اهل تسنن گرامی‌اند
اکرام و احترام به این خاندان یکی است

دشمن! دسیسه تو به جایی نمی‌رسد
تا آن زمان که رهبر بیدارمان یکی است

شعر در مورد اذان صبح

دل رمیده ی مرا کسی امان نمیدهد
شکار زخم خورده را پلنگ،جان نمیدهد

به دستِ غارت ار دهد زمانه همدلی ما
مجال بر گریختن به این و آن نمیدهد

هجوم سایه،خسته را کلافه میکند عجب
به این بهانه او مگر غم کلان نمیدهد

به رایگان سپرده ام دل بدون صاحبم
کجاست قبله گاه تو کسی اذان نمیدهد

دلِ ربوده ی مرا به سینه آور از قضا
به قاب خالی صدف، کسی قِران نمیدهد…

شعر در مورد اذان و نماز

دوباره فرصت بودن، وَ دعوتی ناگاه *** دلی گرفته، ولی مانده در غبار گناه

صدای ناب اذان، فصل رویشی دیگر *** دوباره «اَشهد ان لا اِلهَ اِلاّ اللّه‏»

دوباره خلوت و سجاده‏ای به وسعت اشک *** تمام حجم دلم، آتشی به گرمی آه

وَ جانمازی و مهری و رشته‏ای تسبیح *** تمام هستی یک قلب، کارنامه سیاه

تمام هستی یک قلب، یک دریچه امید *** تمام چشم امیدش، کمی نگاه ـ نگاه

درست آمده این دل، نَه، اشتباه نکرد *** نداشت جایی و آورده است بر تو پناه

شعر در مورد اذان بلال

چون که شد وقت اذان ‍، وقت مناجات و دعا

جملگی در یک صف و در یک زمان با یک ندا

ابتدا من گویم  اَللّهم بزرگ و هست اَللّهم بزرگ 

لا اِلهَ اِلّ اَلله ، من شهادت می دهم نَبوَد الهی جز خدا

شعر در مورد اذان و اقامه

باز از گلدسته می رسد بانگ اذان

باغ همسایه گرفت باز انگار که جان

مادرم پنجره را رو به آن باغ گشود

بین گنجشک ها یه کم بی گمان هم همه بود

همه جا پر شده از صحبت راز و نیاز

پدرم گفت بیا که شده وقت نماز

شعری در مورد اذان

اذان فاخته دیدیم و قامت اشجار

خموش کن که سخن شرط نیست وقت صلات

شعر درباره اذان

در جهان بانگ اذان بودست و هست

ملت اسلامیان بودست و هست

شعر کوتاه در مورد اذان

شهر از صدا پر است ولی از سخن ، تهی
بانگ اذان به گنبد افلاک می خورد
اما ، کلام حق
در انزوای خانه ی من ، خاک می خورد

شعر کودکانه در مورد اذان

تا ساعاتی دیگر عازم سفر هستم .

هفته آینده با اخباری از مالزی بازخواهم گشت.

بنای واژه های من اگر خراب می شود

تو درس استقامتی که صد کتاب می شود

اگر در آزمون دل، مرا خطاب می کنند

تو پرسش یگانه ای که انتخاب می شود

دوباره بانگ روشنت، اذان عشق می زند

مناره های قلب من پر از جواب می شود

گرفته بام عشق را،دعای بی نشانه ات

رساترین صدا تویی که مستجاب می شود

یک شعر در مورد اذان

سپیده زد سپیده                                  وقت سحر رسیده

خامومش شده ستاره                           صبح اومده دوباره

خروس پر طلایی                                    با پاهای حنایی

قوقولی قوقو می خونه                          تو کوچه و تو خونه

اذان می گه دوباره                                از مسجد و مناره

بابام پا میشه از خواب                            می ره لب حوض آب

می شوید او دست و رو                        با آب می گیره وضو

تممیز و پاکیزه باز                                  میاد سر جانماز

من هم کنار بابا                                    نماز می خونم حالا

شعری درباره اذان

چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم

در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی

شعری زیبا در مورد اذان

ناله ها در کشت جان کاریده است

تا نوای یک اذان بالیده است

شعری کوتاه در مورد اذان

یاعلی … !!
.
.
نامت جنون خیز است ؛ حق دارد مؤذن هم

با دست خود وقت اذان سر را نگه دارد . . .

شعر زیبا در مورد اذان

جایی که فاتح خیبر ایستاده است
یک میخ کوچک در
باور نمی کنم!
این شهر که بوی پدر دارد
این کوچه های سراسر نیش زبان
و مردی که
پیش چشم هایش آب می شود
دیشب خواب پدر را دیدی؟
حالا بلال اذان بگو!
امشب دیگر اشک هایش
خواب کسی را پریشان نمی کند

شعر درباره وقت اذان

وقتی که بانگ اذان

می پیچه تو شهرما

من به نماز می ایستم

حرف می زنم با خدا

  با اون خدا که مهربون و پاکه

خالق این زمین و آب و خاکه

با اون خدا که همتایی نداره

ابر سیاه به لطف اون، می باره

شعری کوتاه درباره اذان

گر بناهنگام سهوی‌مان رود

در اذان آن مقتل ما می‌شود

یک بیت شعر درباره اذان

برخیز که وقت صبح دیدن دارد

آوای خوش اذان شنیدن دارد

دل مست طنین نام احمد گشته

جان حال و هوای پرکشیدن دارد

شعرى درباره اذان

از ناله ی مرغ چمن از بانگ اذان خیز

از گرمی هنگامه ی آتش نفسان خیز

شعر کوتاه در باره اذان

قسمت ما بنما در رمضان یا الله ..
یک سحر وقت اذان ، صحن اباعبدالله …

شعر کودکانه درباره اذان

باز هم روزه را بی اذان دل می گیری؟

بازهم افطار را به افق عشق میدانی؟

یک شعر در باره اذان

هیچ چاره می‌ندانستم در آن

تا فرو خواند این مذن آن اذان

یک بیت شعر در مورد اذان

تـــا صـــدای اذان از گــلـدسـتـه هــا بـلـنـد اسـت، نــا امـیـدی گـنـاه کـبـیـره اســت. . .

شعر اذان

روزه ام را ..

وقتی افطار می کنم !

که نگاه تو ..

اذانِ لبخند را ..

گفته باشد !..

شعر اذان بلال

خوهرش گفتا که این بانگ اذان

هست اعلام و شعار ممنان

شعر اذان صبح

شکر خدا که نام علی در اذان ماست

ما شیعه ایم و، عشق علی هم ازآن ماست

شعر اذان الفجر

ز خوابی نازنین جستن گران است

ولیکن سود ان در جسم و جان است

ندائی می رسد وقت سحر گاه

که بر خیزید هنگام اذان است

شعر درباره اذان

بانگ اذان است و چشم مست تو بینم

در خم محراب ابروان به امامت

شعر آمد اذان

هر دو زادن را دلیل آمد اذان

آن به لب گویند و این از عین جان

شعر برای اذان

دلتــــــــــــــنگی یعنـــــــی
اذان مغــــــــربــــ…
بـــهـ افـــــق چشــــمهـــایـــ تــو…

شعر کوتاه اذان

نشسته بر جان و دلم ، شکوفه ی اذان عشق

مستی و شور رمضان ، فتاده بر دامن جان

شعر راجب اذان

به اذان و به مسجد و محراب

به وضو کردن و طهارت آب

شعر در مورد اذان بلال

بغض یعنی :
صدای اذان
خونه سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
و سفره ای خالی از حضور پدر و مادر …
بعضی چیزا فقط یه بار تکرار میشن ؛ قدرشو بدونیم !

متن شعر اذان بلال

دل ها همه آماده ، نزدیکیِ اذان بود

سفره ی روزه داران ، پر از صفا و جان بود

شعر در مورد اذان صبح

ور ترا شهرت سعدى نبود نقصى نیست

حاجتى نیست در اسلام اذان را بمنار

شعر اذان مغرب

خدا خواب بودومن
بیدار
وقت اذان صدایش کردم
او اذان میگفت
من از او میگفتم

شعر صلاه الفجر

گر نفسى از امام شرع مطهر

اذن اذان یابدى بلال حقیقت

شعر عن اذان الفجر

من نیابم از حیات این جا نشان

از کجا می آید آواز اذان؟

شعری درباره اذان

نامـت جنـون خـیز است ؛
حـق دارد مـوذن ، وقـتِ اذان
بـا دسـت نـگه دارد سَـرِ خـود را …

شعر در مورد اذان

مگر
به گوش تو
بانگ غزل
اذان گفتند
که
آیه های نگاهت
چنین
غزالین است!

شعری در مورد اذان

چو رومی در حرم دادم اذان من

از و آموختم اسرار جان من

شعر درباره وقت اذان

چیست دلچسب ترین نعمت این شهرالله؟
یک سحر، وقت اذان، صحن اباعبدالله…

شعری کوتاه درباره اذان

اذان ، ترانه ایست
از جان …….
موذن ، نفس حبس
خدای ، ساز بدست
و اینک ،،،،….
زیباترین،…. نغمه ی تاریخ متولد خواهد شد !

یک بیت شعر درباره اذان

در جهان ذکر و فکر انس و جان

تو صلوت صبح، تو بانگ اذان

شعرى درباره اذان

قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه، خدا رو عــــشق است…

دانلود شعر آمد اذان

به اذان و به مسجد و محراب

به وضو کردن و طهارت آب

شعر کودکانه آمد اذان

به دنیا آدم در گوشم خواندن اذان را
با آن صدا در کودکی از خواب پریدم
بزرگ شدم
خدا من در خواب بودم
صدا آمد
صدای اذان از خواب پریدم
مثل فشنگ
دقت کردم صدا بود
صدای اذان، دویدم بر در مسجد
رفتم نماز خواندم کردم دعا
بازم مثل کودکی از خواب پریدم
صدا می آمد صدای اذان

شعر امد اذان شبکه پویا

شکر خدا که نام علی در اذان ماست

ما شیعه ایم و، عشق علی هم ازآن ماست

از یاعلی، زبان و دهان خسته کی شود

اصلا” زبان برای همین در دهان ماست

ماشیعه زاده ایم و خدارا هزار شکر

این شیعه زادگی، شرف خاندان ماست

ما عاشق علی شده ایم و بدون شک

این هم ز پاکدامنی مادران ماست

متن شعر امد اذان

ور ترا شهرت سعدی نبود نقصی نیست

حاجتی نیست در اسلام اذان را بمنار

متن کامل شعر آمد اذان

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحرخیز جوانش برسد

خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد

پرده ی چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروی کمانش برسد

لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک
سوره ی فجر به تاویل و بیانش برسد

نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد

شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد

ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد

شعر در مورد اذان